از فرهنگ اسلامی تا فرهنگ غربی!
بسم الله الرحمن الرحیم
بازدید کننده ی بزرگوار! جهت مطالعه ی بهتر و کامتر مطالب این وبلاگ می توانید به وب سایت :::هم اندیشی دینی::: مراجعه بفرمایید.
از فرهنگ اسلامی تا فرهنگ غربی!
ما از یک دید دو نوع رابطه داریم. رابطه با خدا و عالم ملکوت و رابطه با دیگر انسانها.
دنیای غرب در صدد است تا رابطهی انسان را با عالم ملکوت و بندگی خدای یکتا قطع کند روی همین حساب کاری با این رابطه ندارد. اما برای نظم بخشی به زندگی دنیایی خود در رابطه با برخی از مصادیق روابط انسانی ورود پیدا کرده و بعضا به توفیقاتی هم دست پیدا کرده است.
قرآن کریم ایمان را شرط پذیرش اعمال صالح قرار داده و میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ؛ هر کس کار شایستهاى انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالى که مؤمن است، او را به حیاتى پاک زنده مىداریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالى که انجام مىدادند، خواهیم داد.»
در جای دیگر هم پشت کردن به ایمان را موجب فرو ریختن اعمال صالح میداند: «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِالْإیمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ؛ و کسى که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه مىگردد و در سراى دیگر، از زیانکاران خواهد بود».
دنیای غرب با پشت کردن به این واقعیت بزرگ، چشم از آخرت فرو بسته و با تمرکز در دنیا سعی در آباد کردن دنیای خود دارد. ظاهر فریبندهی آنها و تبلیغات وسیعی که در عرصهی رسانه انجام میدهند موجب شده تا برخی از افراد ظاهر بین هم فریب آنها را خورده و نقش ایمان به خدا را در زندگی خود کمرنگ و یا حتی نادیده بگیرند! یکی از نمونههای این نگرش نادرست در بین برخی از مردم به خوبی آشکار شده است. وقتی در میان آنها روی صحبت را باز کرد و میگوییم حق الناس موجب جهنمی شدن انسان است، به راحتی پذیرا هستند اما اگر کسی بگوید کفر به خدا و کنار گذاشتن ایمان موجب جهنمی شدن است، در چنین شرایطی است که شروع به اعتراض میکنند و پذیرای چنین حرف متینی نیستند!
پیام فیلم کلید اسرار نمونهی بارزی در شکلگیری این روند نامبارک است. در این فیلم هیچ سخنی از ارزش و اهمیت عبودیت خداوند نیست و در صدد است تا چنین وانمود کند که صرفا با رعایت حقوق دیگران و انجام برخی اعمال صالح میتوان انسانی سعادتمند بود. در این فیلم تنها کسانی محکوم هستند که مردم آزاری کنند و حقوق مردم را رعایت نکنند، و افرادی که حق دیگران را دعایت کنند و آداب شهروندی را زیر پا نگذارند مورد توجه خداوند هستند، هر چند که تقیدی هم به آداب شرعی نداشته باشند.
این اندیشهی شوم حتی در سینمای کشور اسلامی ما هم راه پیدا کرده تا جایی که وقتی سخن از فضایل انسانی به میان میآید و وقتی که بناست در یک ماه رمضان سریالی معنوی ساخته شود، هیچ سخنی از محکومیت افراد بینماز، بدحجاب و بیتقوا به میان نمیآید، بلکه در اینجا هم تنها انسانهای مال مردم خور، مردم آزار و امثال آن مورد نکوهش قرار میگیرند.
این نگرش مغرضانه تنها به عرصهی فیلم و سینما خلاصه نمیشود؛ بلکه در عرصههای دیگر فرهنگی هم راه یافته است. به عنوان مثال کمیتهی فرهنگی شهرداری کشور اسلامی خود را چندان ملتزم نمیبیند که در بهبود رابطهی شهروندان با خدای هستی کاری انجام دهد، بلکه آنها هم با تبعیت نا آگاهانه از دنیای غرب، آداب شهروندی را تنها در رعایت برخی از روابط اجتماعی خلاصه میبینند و تمام تلاش خود را در همین راستا به خرج میدهند. گویا فراموش کردهاند که تقوای الهی و اعمال عبادی، موجب آبادانی دنیا و آخرت انسانهاست و زمینهی سعادت دنیوی و اخروی آنها را فراهم میآورد.
وقتی در میان برخی جوان گفته میشود شخص دزد و مردم آزار جهنمی است، کسی اعتراض نمیکند. اما اگر بگوییم شخص بیدین یا بینماز جهنمی است، اعتراضها شروع میشود. یعنی ادامهی این روند موجب میشود تا جوان امروز روز به روز دین فاصله بگیرد و رابطهی با خدا را از عبودیت خارج کرده و منحصر در برخی از مصادیق روابط انسانی تلقی کند!!!
لازم به ذکر است که این نوشته هرگز به معنای بیارزش بودن خدمت به خلق نیست؛ چرا که در حدیثی قدسی چنین آمده: «الْخَلْقُ عِیَالِی فَأَحَبُّهُمْ إِلَیَّ أَلْطَفُهُمْ بِهِمْ وَ أَسْعَاهُمْ فِی حَوَائِجِهِمْ؛ مخلوقات عائلهی من هستند و دوست داشتنیترین آنها نزد من کسی است که به آنها محبت بیشتری داشته باشد و در برآورده کردن حوائجشان کوشاتر باشد»؛ بلکه همانگونه که قبلا هم ذکر شد، این کلام بدان معناست که تمام کارهای انسان تنها در سایهی عبودیت خدای یکتا ارزش پیدا میکند و عمل بدون ایمان و بندگی خدای یکتا همانند لوستر زیبایی است که در تاریکی شب هیچ نوری برای روشنایی ندارد.
در قرآن کریم چنین آمده: «اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛ بدانید خداوند زمین را بعد از مرگ آن زنده مىکند!» امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر این آیه فرمودند: یعنی خداوند، نظام دنیا را به سوی عدل برمیگرداند، بعد از آن که در ظلم غوطهور شد: «الْعَدْلَ بَعْدَ الْجَوْرِ». یعنی زمینی که در آن عدالت باشد زمین زنده و زمینی که در آن ظلم باشد، زمینی مرده است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هم ضمن اشاره به پر شدن زمین از عدالت در زمان حضرت بقی? الله (علیهالسلام)، میفرماید: آن حضرت قلوب بندگان خود را سرشار از عبادت میکند: «یَمْلَأُ قُلُوبَ عِبَادِهِ عِبَادَةً». یعنی زنده شدن زمین به عدالت است و عدالت هم به معنای پر شدن قلوب بندگان از عبادت خدای یکتاست.
در روایتی زیبا از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهآله) نقل شده که وقتی به معراج رفت خداوند او را مورد خطاب قرار داده و با او تکلم نمود در قسمتی از این روایت خدای یکتا به امام زمان (علیهالسلام) اشاره میکند و میفرماید: «وَ بِالْقَائِمِ مِنْکُمْ أَعْمُرُ أَرْضِی بِتَسْبِیحِی وَ تَقْدِیسِی وَ تحلیلی [تَهْلِیلِی] وَ تَکْبِیرِی وَ تَمْجِیدِی» به وسیلهی قائم از آنها زمین را با تسبیح و تقدیس و تحلیل و تکبیر و تمجید خود آباد میکنم. این روایت هم گویای این حقیقت است که مصداق اکمل عمران و آبادانی زمین، در تسبیح، تهلیل و عبودیت خداوند است.
کلام آخر این که فرهنگ منهای خدا، «درخت بی ثمر» است و فرهنگ عبودیت، «شجرهی طیبه» است. لذا بر مسئولین فرهنگی ما لازم است تا با دقت و تدبیر لازم و با تمسک بر عبودیت خدای یکتا و نیر با حرکت در مسیر ولایت در دام کوره راههای غرب نیفتند و جامعه را انباشته از یاد و ذکر خدای سبحان نمایند. و من الله توفیق.
پی نوشتها: . سورهی نحل، آیهی97. . سورهی مائد، آیهی5. . الکافی، جلد2، صفحهی99. . سورهی حدید، آیهی17. . الکافی، جلد8، صفحهی267. . بحارالانوار، جلد51، صفحهی74. . بحارالأنوار، جلد18، صفحهی342و 344/ الأمالیللصدوق، صفحهی632 و 633